۱۷ آبان ۱۳۹۶

چیزی به نام مسئلهٔ اجتماعی وجود ندارد

نشنوم دیگه بگی مسئله‌ٔ اجتماعی. جماعت متوجه نمی‌شوند «اجتماعی» را برای تأکید به مسئله اضافه کردی. فکر می‌کنند در کنار مسئلهٔ سیاسی و اقتصادی و پزشکی و فیزیکی چیزی هم به نام مسئلهٔ اجتماعی داریم. یادشان می‌رود بپرسند مگر مسئلهٔ غیراجتماعی هم داریم؟ مگر مرحومِ مغفورِ خُلدآشیان، توماس کون چهل سال پیش نشانمان نداد که مسئلهٔ فیزیکی- منظور در حیطهٔ علم فیزیک- هم اجتماعی است؟ مگر نه اینکه پارسونز مادرمرده هفتاد-هشتاد سال پیش قشنگ وارسی‌ کرد و گفت تصور چیزی بیرون از چارچوب اجتماعی محاله؟
اینا دست‌کم یعنی هر مسئله‌ای ریشه‌ها و پیامدهای اجتماعی و بنابراین راه‌حل‌های اجتماعی دارد که این راه‌حل‌ها هم باید به‌طور اجتماعی حاصل شوند- این همان ایدهٔ بنیادیِ هر گونه رادیکالیسم اجتماعی است که اول‌بار فرانسوا بابوف اواخر قرن ۱۸ میلادی پیش کشید و پی گرفت و عاقبت سرش را بر سر همین به باد گیوتین دیرکتوار فرانسه داد. همین ریشهٔ اجتماعیِ امور است که چیزی را به مسئله بدل می‌کند- گیرم از پشت عینک فیزیک‌دان بررسی شود یا پزشک یا هر بنی‌بشر دیگری. اینکه در این سازمانی که نقداً جامعه به خودش گرفته چه مرجعی صاحب‌ صلاحیت دانسته می‌شود برای اظهارنظر دربارهٔ مسئله‌ای حرفی است، اینکه ریشه‌های مسئله کجاست نقلی دیگر.
و البته که مسئلهٔ جامعه‌شناختی چیزی است و مسئلهٔ اجتماعی چیزی دیگر. مسئله یعنی مسئلهٔ اجتماعی. گفتم که! از پشت هر عینکی می‌شود به مسئله‌ای نگاه کرد و یکی از آن عینک‌ها جامعه‌شناسی است. این‌طور می‌شود که مسئله‌ای بدل می‌شود به موضوعی برای وارسیِ جامعه‌شناسی و تبدیل می‌شود به مسئلهٔ جامعه‌شناختی- مسئله‌ای که از پشت عینک جامعه‌شناس به آن نگاه می‌شود. این نگاه مختصاتی دارد. پنجره‌ای است که وقتی رو به واقعیتی بازش کنی چیزهایی می‌بینی که از پنجره‌های دیگر نمی‌بینی. دربارهٔ سایر پنجره‌ها (فیزیک و پزشکی و زیست‌شناسی و روان‌شناسی و...) نمی‌دانم، اما پنجرهٔ جامعه‌شناسی را رو به سوی هر واقعیتی می‌توان باز کرد و تماشا و وصف و ارزیابی‌اش کرد- از جمله رو به سوی خود جامعه‌شناسی. و البته از پشت همین پنجره هم روایت‌های جورواجور  بیرون می‌آید. همین است که پرسش از چیستیِ بینش جامعه‌شناختی به پرسش از سوژه‌ای پیوند می‌خورد که مسئله‌ای را نگاه و توصیف و ارزیابی می‌کند. همین است که جامعه‌شناسی را چنین سیال و چندچهره می‌کند و در ضمن همین سیالیّت و چندچهره‌گی و تاریخیّت را در هر مسئله‌ای دنبال می‌کند.    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر